به بعضی تو زندگی باید گفت: من چشم میذارم تو فقط گمشو
نظرات شما عزیزان:
KiMiYa 
ساعت0:34---28 فروردين 1392
آقا ميخوام بميرم..
لعنت ب اين شانس.ب اين زندگي تو دنياي مجازيم بايد
تاوان پس بدي..مگه چيكار كردم؟؟؟؟
شبح سياه بدبختش دم...وبم همين الان فيلتر شد..
الان واقعا ناراحتو عصبي ام
..نميدونم چرا
پاسخ: چرااااااااااا؟ مگه چش بود وبلاگت؟
سالی 
ساعت16:19---27 فروردين 1392
آنــﮧ !
تکرار غریبانــﮧ روزهایت چگونــﮧ گذشـتـــ
وقتے روشنے چشـمـهايت ، בر پشت پرבه هاے مــﮧ آلوב انـבوه
پنهان بوב. با من بگو از لحظــﮧ لحظــﮧ هاے مبهم كوבكے ات
از تنهایے معصومانــﮧ בستهایت،آیامےבانے
كــه בر هجوم בرבها و غم هایت
و בر گیر و دار ملال آور
دوران زنـבگے ات
حــقــیقـت زلـآلـے בریـــاچـــﮧ نـــقـــره اے نـــهـفــتــﮧ بوב ؟
آنـــﮧ!اكـــــنـــــونــــ آمـــבه امـــ تــا בسـتــهـایـت را
به پنجـﮧ طلایے خورشیـב دوستے بسپارے
בر آبے بیكران مهربانے ها
بــه پــروآز בرآیـے
و ایـنـك آنــﮧ!
شكفـتن و سـبـز شـدنـــ
בر انــــتـظار توست בر انتظار توست... !
پاسخ: شعرت حرف نداشت مثل خودت سالی جون
farnazzz 
ساعت15:29---27 فروردين 1392
به خودت می آیی ، یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند ، نه دستی که شانه هایت را بگیرد ، نه صدایی که قشنگ تر از باد باشد … تنهایی یعنی همین …
به غیر از اشک تنهایی چیزی تو چشمام نیست جز این سکوت تنهایی کسی همدم درد هام نیست.
پاسخ: شعر قشنگی بود واقعا